قاموس بزرگ تاريخ بشر، مملو از گلواژههاى صدق و اخلاص، ايثار و جوانمردى، نوعدوستى و محبت، صبرو بردبارى، و عبوديت و بندگى است؛ واژههايى كه مناديان توحيد و هاديان راستين جوامع، يعنى پيامبرانالهىعليهم السلام بدانها معنى بخشيده و براى تحقق اين ارزشهاى والاى انسانى، از هيچ كوششى فروگذار نكردهاند.انگيزه اين فرستادگان خداى رحمان، جز كسب رضا و خشنودى خداوند نبوده است و از اين رو، در راه خطير ودشوار هدايت امت خويش، هرگز احساس خستگى و فرسودگى نكردند و براى سعى و تلاش خود حد وحصرى نديدند و به بيان قرآن كريم: »آنان هيچگاه در برابر آنچه در راه خدا به ايشان مىرسيد، سست و ناتواننشدند.«(1)
صداقت و خلوص پيامبران در انجام وظيفه رسالت در شعارى نهفته است كه نشان مىدهد هدف آنانسودجويى و كسب منافع مادى نبوده و تنها اجر و پاداش خود را از پروردگار هستى مىطلبيدند. قرآن مجيد،اين شعار را كه حكايت از منطق والاى آنان دارد، از قول انبيايى نظير: نوح، هود، صالح، لوط و شعيبعليهم السلام اينچنين نقل مىكند: »و ما اسئلكم عليه من اجر ان اجرى الا على رب العالمين؛(2) من از شما در برابر دعوتم مزدىنمىطلبم، اجر و مزد من فقط بر پروردگار عالميان است«.
اين منطق عالى و موحدانه را در جريان اصحاب قريه )داستان مردم شهر انطاكيه از شهرهاى كنونى كشورتركيه( نيز مىبينيم؛ آنجا كه به فرموده قرآن، چون فرستادگان عيسى مسيحعليه السلام براى رهايى مردم از شرك وبتپرستى و هدايت آنها به توحيد و يگانه پرستى به آن شهر رفتند و با تكذيب مردم رو به رو شدند، آزادمردىبه نام »حبيب نجار«، به ايشان ايمان آورد و مردم را به پيروى از آنان دعوت نمود و اظهار داشت: »اتبعوا من لايسئلكم اجرا و هم مهتدون؛(3) از كسانى پيروى كنيد كه از شما اجرى نمىخواهند و خود هدايت يافتهاند.«
خاتم رسولان، پيامبر اعظمصلى الله عليه وآله كه به راستى »رحمت براى جهانيان«(4) مىباشد، به عنوان گل سرسبد وجود و قافله سالار كاروان رسالت، جايگاه ويژهاى دارد. او يگانه شخصيتى است كه به بيان قرآن كريم از جنس خود مردم بود و دردها و رنجهاى آنان برايش سخت و دشوار مىنمود و بر خير و سعادت و هر گونه پيشرفت و تعالى امتش اصرار مىورزيد و نسبت به اهل ايمان بسيار دلسوز و رحيم بود: »لقد جاءكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رئوف رحيم؛(5) رسولى از خود شما به سويتان آمد كه رنجهاى شما بر او سختاست و حريص بر ]هدايت و خير و سعادت[ شما مىباشد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.«
آن حضرت در طول بيست و سه سال سعى و تلاش طاقت فرسا در راه ابلاغ رسالت الهى و تحمل مشكلات، ناملايمات و سختىهاى بسيار در راستاى نجات بشر از ورطه جهل و گمراهى و هدايت به سوى كمالات انسانى، به بيان قرآن، همچون ديگر پيامبران الهىعليهم السلام تنها در صدد كسب رضايت و خشنودى خداوند بود و با نفى سود جويى مادى و اجرت طلبى از مردم در برابر رسالت خويش مىفرمايد: »ما اسئلكم عليه من اجر و ما انا من المتكلفين؛(6) من براى آن )ابلاغ رسالت خود( مزد نمىخواهم و شما را به زحمت نمىاندازم.«
همچنين در سلسله پرسشها و بازپرسىهاى قرآن كريم از منكران رسول اكرمصلى الله عليه وآله و كتاب آسمانى و رسالت او، مىخوانيم: »ام تسئلهم اجرا فهم من مغرم مثقلون؛(7) يا اينكه تو از آنها مطالبه مزد مىكنى كه پرداختش براى آنها سنگين است؟! « يعنى اگر بهانه مشركان و منكران اين است كه شنيدن سخنان پيامبر خداصلى الله عليه وآله هزينه دارد و اجر ومزد سنگينى را بايد در برابر آن بپردازند و آنها قادر به پرداخت آن نمىباشند، اين سخن، دروغى بيش نيست وپيامبرصلى الله عليه وآله مانند ديگر پيامبران خدا از آنها اجر و پاداشى مطالبه نمىكند.
ولى با وجود اين مطالب، در آيات قرآن دو مزد براى رسالت پيامبر اعظمصلى الله عليه وآله ذكر شده كه عبارت است از:
گفتهاند آنگاه كه حضرت رسولصلى الله عليه وآله وارد مدينه شد و پايههاى اسلام را محكم گردانيد، انصار گفتند: ماخدمت رسول خداصلى الله عليه وآله مىرويم و عرض مىكنيم: اگر مشكلات مالى پيدا شده، اين اموال ما بدون هيچ گونهقيد و شرطى در اختيار تو قرار دارد. هنگامى كه اين سخن را خدمت آن حضرت عرض كردند، آيه ذيل نازلشد: »قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى؛(8) بگو: من مزدى از شما در برابر رسالتم، جز محبت نزديكانمنمىطلبم.«
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله آيه را بر آنها تلاوت كرد و سپس فرمود: »نزديكان مرا بعد از من دوست بداريد!« آنها نيز باخوشحالى و رضا و تسليم از محضرش بيرون آمدند....(9)
اما اينكه مراد از نزديكان پيامبرصلى الله عليه وآله )القربى( چه كسانى هستند؟ روايات متواتر زيادى در منابع شيعه و سنىدلالت بر اين دارد كه منظور از »القربى« اهل بيت آن حضرت مىباشد؛ چنانكه در »فضائل الصحابة« نقل شده:»هنگامى كه اين آيه نازل شد، اصحاب عرض كردند: اى رسول خدا! خويشاوندان تو كه مودت آنها بر ما واجباست، چه كسانى هستند؟ فرمود: على و فاطمه و دو فرزند آن دو. و اين سخن را سه بار تكرار فرمود.«(10)
شايان ذكر است كه در اين آيه، خداوند به جاى گفتن »الا المودة القربى« با افزودن لفظ »فى« كه مفيد ظرفيتاست، فرمود: »الا المودة فى القربى« و اين نشان مىدهد كه تنها دودمان پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله ظرف مودتاند؛ يعنىانسان مىتواند نسبت به ديگران از علاقه و محبت برخوردار باشد، ولى مودت و ارادت لبريز شدهاى كه بهدنبالش الگوپذيرى و پيروى صادقانه باشد، فقط در شأن اهل بيتعليهم السلام ثابت است؛ چنانكه زمخشرى ازدانشمندان و مفسران بزرگ اهل سنت، در ذيل تفسير آيه فوق، بدين مطلب تصريح كرده است.(11)
پس از آنكه خداوند، پيامبرصلى الله عليه وآله را به عنوان رسول بشارت دهنده و انذار كننده معرفى مىكند كه »و ماارسلناك الا مبشرا و نذيرا«(12) اجر و پاداش چنين رسالتى را، راه جويى به سوى پروردگار بر شمرده، به پيامبرشمىفرمايد: »قل ما اسئلكم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الى ربه سبيلا؛(13) بگو: من در برابر آن )ابلاغ آيين خدا( هيچگونه پاداش و مزدى از شما نمىطلبم، مگر كسى كه بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزيند.]اين پاداش مناست.[«
توجه به دو تعبيرى كه در آيات فوق درباره مزد رسالت شده و ديگر آيات اين باب كه طلب اجرت از مردم رانفى كرده، بيانگر آن است كه اين آيات با هم منافاتى ندارند؛ چراكه لازمه دوستى و محبت نسبت به خاندانپيامبرصلى الله عليه وآله، پذيرش ولايت و قبول رهبرى ائمه معصومينعليهم السلام است كه در حقيقت تداوم رهبرى پيامبر اعظمصلى الله عليه وآلهو ادامه مسئله ولايت الهى اوست و به فرموده علامه طباطبايى: »برگشت مودت نسبت به اهل بيتعليهم السلام، به ايناست كه مردم معارف دين را از اهل بيتعليهم السلام بگيرند، نه اينكه مالى ]به عنوان مزد رسالت [به آنان بدهند.«(14) ازاين رو، پذيرش چنين ولايت و رهبرى، سبب تقرب به سوى خدا و سعادت خود انسانها مىباشد و نتيجهاشبه خود آنان باز مىگردد؛ چنانكه قرآن كريم در آيهاى ديگر مىفرمايد: »قل ما سألتكم من اجر فهو لكم ان اجرى الاعلى الله؛(15) بگو ]اى پيامبر! [پاداشى كه از شما خواستهام، به سود شماست و اجر من بر كسى جز خدا نيست.«
و در دعاى شريف ندبه، پس از تلاوت سه آيه فوق(16) در قالب راز و نياز با پروردگار بىنياز، اظهار مىشود:»پس اهل بيت پيامبرصلى الله عليه وآله طريق به سوى تو و راه نيل به بهشت رضوان تو هستند.«
بنابراين، »اگر در مورد پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله اجر رسالت، مودت ذى القربى شمرده شده است، اين مودت از يكسو، به سود خود مؤمنان است، نه به سود پيامبرصلى الله عليه وآله و از سوى ديگر، اين محبت وسيلهاى است براى هدايتيافتن به راه خدا... .
و به تعبير ديگر، براى ادامه راه پيامبرصلى الله عليه وآله و هدايت و رهبرى او، بايد دست به دامن ذوى القربى زد و ازرهبرى آنها استمداد جست. اين همان چيزى است كه شيعه در مسئله امامت از آن جانبدارى مىكند و معتقداست رشته رهبرى بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله نه در شكل نبوت كه در شكل امامت براى هميشه ادامه خواهد داشت.«(17)
با اين وجود، مطابق سخن رئيس مذهب جعفرى، امام صادقعليه السلام در ذيل آيه 23 سوره شورى، مردم درمودت و محبت نسبت به خاندان رسالت و پيروى از آنان كوتاهى كردند. صادق آل عصمتعليه السلام مىفرمايد:
»آنگاه كه اين آيه بر رسول خداصلى الله عليه وآله نازل شد، آن حضرت در بين مردم برخاست و فرمود: اى مردم! خداوندتبارك و تعالى حقى را از من بر شما واجب فرموده، آيا شما آن را ادا خواهيد كرد؟ هيچ كس پاسخ نداد و پيامبرصلى الله عليه وآله منصرف شد ]و به خانه رفت[. روز بعد، دوباره برخاست و همان سخن را تكرار فرمود و باز مردمپاسخى ندادند. روز سوم نيز چون ]به همان ترتيب[ جوابى نشنيد، فرمود: اى مردم! آن حقى كه گفتم، از طلا ونقره و خوردنى و نوشيدنى )از امور مادى و مالى( نيست. مردم گفتند: اگر چنين است، پس بفرماييد! پيامبرصلى الله عليه وآلهفرمود: خداوند متعال بر من آيه »قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى« را نازل فرموده است. اينجا بود كهمردم اظهار داشتند: اين حق را مىپذيريم.
امام صادقعليه السلام در ادامه فرمود: »به خدا قسم! هيچ كس به آن وفا نكرد، به جز هفت نفر: سلمان و ابوذر وعمار و مقداد بن اسود كندى و جابر بن عبدالله انصارى و ثبيت )غلام رسول خداصلى الله عليه وآله( و زيدبن ارقم.«(18)
اكنون كه به حسن تدبير رهبر فرزانهمان، سال جارى به عنوان »سال پيامبر اعظمصلى الله عليه وآله« ناميده شده و به فرمودهگرانبهاى ايشان »امت اسلام و ملت ايران امروز بيش از هميشه به هدايت، بشارت، انذار و درسهاى سعادتآفرين پيامبر اعظمصلى الله عليه وآله نيازمند است.«(19) شايسته مىنمايد كه با تأسى به رسول خداصلى الله عليه وآله، آن اسوه حسنه كمالانسانى، بر صدق و اخلاص خويش در انجام وظايف دينى، به ويژه امور مربوط به هدايت و اصلاح خود وجامعه بيفزاييم و بدانيم كه مردم شيفته كسانى هستند كه بدون هيچ چشمداشتى در صدد بهبود وضعيتفرهنگى جامعه و رفع گرفتارىهاى آنان مىباشند و خدمات دلسوزانه و بىريا را تنها براى رضا و خشنودىپروردگار انجام مىدهند. و در اين صورت است كه توفيق در كارها حتمى خواهد بود.
تو بندگى چو گدايان به شرط مزد مكن
كه دوست خود روش بنده پرورى داند(20)
1) آل عمران / 146.
2) شعراء / 164 145 127 109 و 180؛ همچنين ر. ك: يونس / 72 و هود / 29 و 51.
3) يس / 21.
4) انبياء / 107.
5) توبه / 128.
6) ص86.
7) طور / 40 و قلم / 46.
8) شورى / 23.
9) ر. ك: مجمع البيان، شيخ طبرسى، بيروت: دار الكتب العلميه، اول، 1418 ق، ج 9، ص 44؛ تفسير نمونه، آية اللَّه مكارم شيرازى، تهران: دار الكتباسلاميه، هيجدهم، 1379 ش، ج 25، ص 425.
10) احقاق الحق و ازهاق الباطل، قاضى سيد نور اللَّه حسينى مرعشى، چاپ هند، 1019 ق، ج 3، ص 2، به نقل از فضائل الصحابة.
11) الكشاف، زمخشرى، رياض: مكتبه العبيكان، اول، 1418 ق، ج 5، ص 404: »فان قلت: هلّا قيل: الا مودة القربى، او الا المودة للقربى، و ما معنىقوله )الا المودة فى القربى(؟ قلت: جعلوا مكاناً للمودة و مقرّا لها... و تقديره: الّا المودة ثابتة فى القربى و متمكنة فيها.«
12) فرقان / 56: »]اى پيامبر![ ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده و انذار كننده نفرستاديم.«
13) همان / 57.
14) ترجمه تفسير الميزان تأليف علامه طباطبايى، مترجم سيد محمد باقر موسوى همدانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، اول، 1367 ش، ج 18، ص74، ذيل آيه 23 سوره شورى.
15) سبأ / 47.
16) شورى / 23؛ فرقان / 57؛ سبأ / 47.
17) تفسير نمونه، ج 15، ص 157.
18) بحارالانوار، علامه مجلسى، بيروت: دار احياء التراث العبرى، 1412 ق، ج 22، ص 321، ح 11.
19) پيام نوروزى رهبر معظم انقلاب، حضرت آية الله خامنهاى.
20) ديوان حافظ، به كوشش دكتر خليل خطيب رهبر، تهران: انتشارات صفى، بيست و يكم، 1377 ش.، غزل 177.